language="JavaScript1.2"> DISSLOVE

























DISSLOVE

یادت باشـــه هر کـــی بهـت گـفت “عاشـــــقتم” ازش بپرســـی تا ســـاعت چنــد؟

نوشته شده در یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:,ساعت 17:44 توسط MAHDI| |

مــن خــــــــودم هســتمو

تنهــایيو یــک حــس غریــب کــه بــه صــد

عشق و هوس می ارزد.

من نه عاشقم و نه دلداده به گيسـوی

بلند و نــه آلوده بـه افکـار پليـد
 
نوشته شده در یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:,ساعت 17:37 توسط MAHDI| |

سلامتی پسرا 
فک میکنی پسرا خسته نشدن؟ 

همیشه به یه تیکه آهن فروخته شدن 

وقتی پولی تو جیبشون نبوده محل سگم بهشون نذاشتن 

از بیکاری از بی پولی

تفریحشون یدونه سیگاره
و هفته ای یه بار اگه بشه مشروب تازه اونم با ترس و لرز 

رو هرکی دس گذاشتن

یا بچه مایه دارا ازشون گرفتنش

یا یکی اومد از گذشته ننگین طرف واسشون تعریف کرد 

بخدا اونام کم آوردن اما غرور مردونشون اجازه نمیده بیاین جار بزننن! 

سلامتی همه پسرا که همه چی رو توو خودشون حبس میکنن...
 
 
نوشته شده در یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:,ساعت 17:33 توسط MAHDI| |

بنظرتون نسل ما هم که پير ﺑﺸﻪ ميگه :جوانی کجایی که یادت بخير
 
نوشته شده در یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:,ساعت 17:26 توسط MAHDI| |

چـــه درد بـدی ســـت

بــزرگـــــ شــدن دردهایتـــــ،

قــبــل از خــودتـــــــ
 
نوشته شده در یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:,ساعت 17:18 توسط MAHDI| |

اونی که گریه می کنه ، یه درد داره، اما اونی که ميخنده هزار تا....
 
نوشته شده در یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:,ساعت 17:12 توسط MAHDI| |

اونی که رفت اگه برگرده  از دوست داشتن نیست

واسه اینه که....

بهترشو پیدا نکرده!!!!
 
نوشته شده در یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:,ساعت 16:50 توسط MAHDI| |

 

نوشته شده در یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:,ساعت 16:30 توسط MAHDI| |

رو پاکت سیگار نوشته بود

"سیگار برای شما واطرآفیانتان زیان آور است"

تو دلم گفتم :

تو یه نفر اطراف من پیدا کن 

قول میدم به خاطر اونم که شده سیگارو ترک کنم...!
نوشته شده در شنبه 2 آذر 1392برچسب:,ساعت 21:12 توسط MAHDI| |

 تنهـــــــــــاییم عمیق است


دیگر دست هیچکس به آن نمی رسد!

که بخواهد از تنهــــــــــــــــــایی درم آورد...
نوشته شده در شنبه 2 آذر 1392برچسب:,ساعت 20:43 توسط MAHDI| |

 دلـــــــــم ميگــيره


وقـــتـي مـــيدونم

در دنـــيای بــــه اين بــــزرگي

هيچ دلـي نيســت کــه بـــرای مـن تنـــگ بشه...
نوشته شده در شنبه 2 آذر 1392برچسب:,ساعت 20:37 توسط MAHDI| |

 

  در كلاس ادبيات معلم گفت فعل رفتن را صرف كن

 

رفتم...رفتی...رفت...
 

ساكت ميشوم ميخندم ولي خنده ام تلخ ميشود

 

استاد داد ميزند خب بعد ادامه بده

 

 

ومن میگویم رفت...رفت...رفت

 

 

رفت ودلم راشکست
 
نوشته شده در شنبه 2 آذر 1392برچسب:,ساعت 20:7 توسط MAHDI| |

سالهاست که معنای این را نفهمیده ام...
 
رفت و آمد؟!
 
یا
 
آمد و رفت؟!
 
آدمها می روند که برگردند...
 
یا می آیند که بروند...؟!
 
نوشته شده در شنبه 2 آذر 1392برچسب:,ساعت 19:58 توسط MAHDI| |

همانند جوانی که لحظه ی اعدام...
 
به گریه مادرش می خندید...
 
خاطرش آمد بچگی اش گفته بود...

خنده ات آرامم میکنه پسرم.........
 
نوشته شده در شنبه 2 آذر 1392برچسب:,ساعت 19:52 توسط MAHDI| |

هر گاه صدای جدیدی سلام میکند

تپپش قلب می گیرم !

من دیگر کشش خداحافظی ندارم

مرا ببخش

که جواب سلامت را نمی دهم !

نوشته شده در شنبه 2 آذر 1392برچسب:,ساعت 19:44 توسط MAHDI| |

 وقتی نیست زانوهایم را به اغوش میکشم 


تا همه بدانند که همه لیاقت اغوشم را ندارند 

 

نوشته شده در شنبه 2 آذر 1392برچسب:,ساعت 19:38 توسط MAHDI| |

 بی تفاوت باش

به جهنم ....

مگر دریا مرد از بی بارانی ؟؟؟؟

نوشته شده در شنبه 2 آذر 1392برچسب:,ساعت 19:32 توسط MAHDI| |

 لیاقت میخواد واژه ما شدن

لیاقت میخواهد شریک شدن 

تو خوش باش به همین  با هم بودن های امروزت

من خوشم به خلوت تنهای ام

تو بخند به امروز.......

من میخندم به فرداهایت

نوشته شده در شنبه 2 آذر 1387برچسب:,ساعت 18:57 توسط MAHDI| |